شنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۱

آوا

تو جمع دوستداشتني نشسته بوديم و معاشرت مي‌كرديم، همزمان مجموعه موسيقي درحال پخش شدن بود كه هر كدوم انتخاب يكي از ادمهاي حاضر يا غايب جمع براي كادوي تولد كسي بود، موسيقي ها تنوع سليقه ها رو نشون مي‌داد. در حال لذت بردن بوديم كه نوبت به كار معروف "باغ اسرار"* رسيد، وقتي شروع شد اين حس در من به وجود اومد كه چقدر تكراي و چقدر زياد شنيدمش، اما وقتي ادامه پيدا كرد مثل اولين بارهاي شنيدن غرق در لذتش شدم و تاثيرگذار بود، جالب بود كه يكي ديگه از عزيزان جمع بيان كرد كه چنين حسي داشته و چند نفر هم داشتن حسي مشابه رو تاييد كردند.‏
آدمها شبيه موسيقيند، آرام يا پر انرژي، سنتي يا مدرن، شادمانه يا محزون، بعضي ها هم تلفيقي‌ند، بي كلام و باكلام ، هركس بسته به ديدي كه به اطرافيان داره مي‌تونه از اونها ديدي موسيقيايي داشته باشه و هر كس رو به آوايي در ذهن تبديل كنه، انقدر كه وقت شنيدنش به ياد اون شخص بيفته.‏
بعضي آدما خود "باغ اسرار" اون روز ما هستند، هرچقدر حضورشون زياد يا كم باشه، بودنشون همونقدر آرامش بخش و لذت داره،انقدر كه ذوق ديدنشون هيچوقت تموم نشه و هميشگي باشه، انقدر كه لحظه به لحظه اين لذت بودنشون بيشتر شه...‏
 
* secret garden

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر