اولین بار توی کافه دیده بودمش و میشناختمش، مثل بقیه اسمش رو توی برگه نوشت و بهم داد و منم به نفر بعدی دادم، اسمها که تموم شد نگاهی به برگه انداختم، همینطور خیلی سرسری، یه چیزی توجهم رو جلب کرد، "سبا"، یادم اومد قبلتر هم دوستی داشتم که اسمش همین بود و با "س" نوشته میشد، یادم اومد علاوه بر معنای سرزمین افسانهای بلقیس معنی دیگهای هم داشت که خیلی دوستش داشتم، بعد برگشت، وقتی تونستم تو متون ادبي گشتم، "کنایه از دختری که عزیز دل و جان پدر باشد"، ذوق كردم از شنيدن معنيش و از حسن انتخاب اسمش لذت بردم.
ما نسلی بوديم که پدرهامون باورمون داشتند، بهمون اعتماد داشتند و با تجربه زياد از سالهاي پر التهابي كه داشتند، درست فكر كردن رو بهمون ياد دادند.در انتخاب مسير زندگي و راه رسمش آزاد گذاشتنمون و واقعا دل و جانشون بوديم، هميشه پناهگاه و مايه آرامش بودند و از بودنشون سير نميشديم.
همين نزديكيها درباره اين حرف ميزديم كه اين روزها وقتي پدرهايي رو ميبينيم كه ميشكنند، باور نميكنيم، مخصوصا وقتي بعد روزهاي انتخابات 88 فشارها زياد شد، براي نسلي كه جواني و ميانساليش همواره استرس و التهاب بود، يه هيجان اين مدلي ديگه سخت بود، فشارهاي سياسي،اجتماعي و حتي اقتصادي كه هرروز بيشتر شد، نگراني آينده فرزندان و استرس دائمي، خيلي ها تحملش رو نداشتند و شكستند و ما نتونستيم باور كنيم و بپذيريم، به قول دوستان، پدرها كه ميشكنند، بچه ها يك نسل بزرگتر ميشند و بعضي وقتها اين فرايند انقدر سريع و باور ناپذيره كه آمادگي روحي و روانيش زمان ميخواد. پدرهايي كه برخي ستون خونه بودند و يك تنه تمام بار خانواده رو بر دوش ميكشيدند و تمام فشارها رو به جون ميخريدند تا از فشار بر ساير اعضا خانواده كم كنند، پدرهايي كه تماما روحيه و اميد بودند، وقتي شكسته شده باشند، ديدن افولشون سخت و غمناكه و يك نسل بزرگتر شدن رو به همراه داره...
* مرا تكيه جان پدر بر عصاست / دگر تكيه بر زندگاني خطاست
بوستان سعدي
همين نزديكيها درباره اين حرف ميزديم كه اين روزها وقتي پدرهايي رو ميبينيم كه ميشكنند، باور نميكنيم، مخصوصا وقتي بعد روزهاي انتخابات 88 فشارها زياد شد، براي نسلي كه جواني و ميانساليش همواره استرس و التهاب بود، يه هيجان اين مدلي ديگه سخت بود، فشارهاي سياسي،اجتماعي و حتي اقتصادي كه هرروز بيشتر شد، نگراني آينده فرزندان و استرس دائمي، خيلي ها تحملش رو نداشتند و شكستند و ما نتونستيم باور كنيم و بپذيريم، به قول دوستان، پدرها كه ميشكنند، بچه ها يك نسل بزرگتر ميشند و بعضي وقتها اين فرايند انقدر سريع و باور ناپذيره كه آمادگي روحي و روانيش زمان ميخواد. پدرهايي كه برخي ستون خونه بودند و يك تنه تمام بار خانواده رو بر دوش ميكشيدند و تمام فشارها رو به جون ميخريدند تا از فشار بر ساير اعضا خانواده كم كنند، پدرهايي كه تماما روحيه و اميد بودند، وقتي شكسته شده باشند، ديدن افولشون سخت و غمناكه و يك نسل بزرگتر شدن رو به همراه داره...
* مرا تكيه جان پدر بر عصاست / دگر تكيه بر زندگاني خطاست
بوستان سعدي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر