جمعه، آذر ۱۷، ۱۳۹۱

مرز

‌خط کشی‌های زندگیم پررنگ‌تر شدند، مرزهای دوست داشتن و دوست نداشتن‌ها هر روز از هم فاصله بیشتری می‌گیرند و حالت‌های "سو، سو" زندگی کمتر می‌شند، تقریبا مورد مرز مشترک بین دوست داشتن و دوست نداشتن وجود نداره، قاطعانه موقیت های دوست داشتنی رو می‌پذیرم و پی ایجادشونم و قویا از شرایطی که دوست نداشته باشم دوری میکنم، یعنی از موردی که باید حتا کمی چشم بست بر ناخوشی‌ها سخت گریزانم و این تغییری که به وضوح شاهدم در من با گذر زمان ایجاد شده.‏
قبلتر، راضی نگه داشتن همه و چشم بستن بر دوست نداشته های کوچک برای ملاحظه دیگران روش  آزار دهنده‌ای بود که خوشایند سایرین و ناخوشایندی شخصی در مواردی به همراه داشت.‏
 برای من که به شخصه زیادی در حال مقایسه خودم با خودم هستم و ترازوی درست و نادرست بودن تصمیماتم رو در دست دارم، در مورد این تغییر جدای قضاوت دیگران، از اینکه خشنودی و حس   بهتری در من به همراه داشته راضی هستم.‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر