شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۹۰

رسم‌های جالب

اولین بار که از کسی پرسیدم "چه کسی سال نو رو تو خانواده شما میاره؟"‏ و با نگاه متعجب شخص مقابل و سوال "سال آوردن؟‏!"‏ مواجه شدم ضربه شدیدی به عقاید و دنیای کوچیکم وارد شد حتما!‏
تا اون روز فکر می‌کردم چون تو اقوام و آشنایان ما این کار انجام می‌شه، حتما همه جا هست و شاید اولین بار بود به نقص استدلال استقرایی پی بردم، از اون روز از ادمهای بیشتری پرسیدم و به این که این رسم فقط در اشنایان و منطقه ما وجود داره بیش از پیش پی بردم.‏
سال اوردن اینطوره که قبل تحویل سال یکی از اعضای خانواده از خونه بیرون میره و بعد تحویل سال با سینی که به اندازه اتاقهای خونه سبزه و یک پارچ آب در خودش جا داده وارد خونه شده و سبزه ها رو گوشه هر اتاق می‌ذاره و مقداری آب گوشه هر اتاق میریزه که نماد سبزی، روشنی و پاکیه.‏ شخصی که سال رو میاره معمولا کسی انتخاب میشه که پاقدم خوبی داشته باشه و در خانواده های مذهبی با استخاره مشخص میشه.‏
من واقعا نمیدونم تو خانواده ما پدرم بر چه مبنایی انتخاب شده !‏ بعضی خانواده ها هم که به پاقدم شخصی غیر از خانواده خودشون اعتقاد دارند انقدر پای سفره میشینن تا اون شخص بیاد و براشون سال نو رو بیاره!‏ در ضمن این رو هم نمیدونم که پاقدم خوب موروثیه یا اکتسابی!‏
این بار که برای عروسی یکی از اقوام رفته بودم با دوتا رسم جالب دیگه آشنا شدم که نمی‌دونم برای ماست یا مشترک جاهای دیگه هم هست؟!‏
یکی این که عروس که از خونه پدرش میره کفش‌هاش رو با خودش نمی‌بره خونه شوهر، یعنی کفش‌های قبل عروسی رو بین دخترهای فامیل پخش می‌کنه، من که حکمت خاصی در این ندیدم بجز خوشحال شدن دخترخاله و دخترعمه و سایر دختران فامیل عروس!‏
رسم جالب دیگه، بستن یه بازوبند به بازوی عروسه که توش یه تکه نون وجود داره و عروس با اون بازوبند، که البته زیر لباسش خیلی معلوم نیست از خونه پدرش میره بیرون تا همراه خودش برکت رو به همراه داشته باشه و در زندگی برای خانواده کوچیکش خوش قدم باشه!‏
برای من اما قشنگتر از همه این رسوم، اشک های پدر و مادر عروسه که دخترشون از خونه میره و زندگی خودش رو آغاز میکنه، اشک هایی که از سر عشق و علاقه جاری میشه و حس های خاصی برای ادم به وجود میاره...‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر