شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۴

دست

دستهايت را كه مي‎گيرم
باران شديدترمي‎بارد
پرندگان تندتر پرواز مي‎كنند
قلبم سريع تر مي‎تپد
دستهايت را كه مي‎گيرم
ابرهاي سفيد، آسمان آبي را مي‎پوشانند
برگ هاي زرد سنگفرش خيابان را
و هجوم سرخي شرم صورتم را
دستهايت را كه مي‎گيرم
موج‎ها بر هم مي‎لغزند
درياها بهم مي‎رسند
غرق مي‎شوم.
دستهايم را بگير
پيش از آنكه خاكش سفالي شود
در دستهاي ديگري.

بهار94

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر