پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۱

بدون عنوان

دچار یک وسواس عجیب و غریب شدم، وسواس تصمیم گیری شاید، هنوز انقدر زیاد و ترسناک نشده ولی، وسواس نقد کردن خودم، که وسط کار، هی بشینم بین کتابایی که دارم گرد گیری می‌کنم و دوباره می‌چینم و چند لحظه یه کتاب  دستم باشه و هی فکر کنم این چیزی که من هستم و فلان خصوصیتم از کجا شروع شده و چرا هست، همه خصوصیت هایی که وجود داره، چه بد، چه خوب.‏ که چیزهای خوبی که هست رو نقد کنم که نکنه دلیل بودنشون ناخوشایندی چیزی در من باشه.‏ چسبیدم به وسیله ها، هدف و داشته ها رو می‌ذارم کنار و به مسیر رسیدن بهشون فکر می‌کنم، شک می‌کنم به تصمیمات درست زندگی که نتیجه خوب داشته.‏ و تکرار این شک کردن ها و خود نقد کردن ها باعث میشه از داشته هام پر و خالی بشم، پر و خالی شدن زیاد باعث ترک میشه، نباید ترک بخورم...‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر