شنبه، دی ۲۴، ۱۳۹۰

برای گلزار...‏

شروع
درکه، سایه، سرد، خیس، روی تخته سنگ /‏ ببین مثلا یکی به یکی دیگه می‌گه...‏!‏
روی صندلی پارک، اشک، کلاغ، خنده /‏ بی‌خیال، درست می‌شه، همه آدمها که مثل هم نیستند
شب های امتحان، روحیه، خستگی، وعده خوشی های بعد /‏ باز که تو قبل ما تموم کردی خوندن رو، چقدر سریع میخونی تو!‏
اتوبوس، اهواز، درد دل، عینک کلفته و بی لنزی /‏ اینجا هم شهر ما حساب می‌شه، ما اصالتا جنوبی هستیم
پارک قیطریه، فرهنگسرای ملل، سه نفری، سو تفاهم / ‏ ببین پسرم شما جونید، توقعتون رو بیارید پایین و شروع کنید!‏
بعد جواب کنکور ارشد، پشت تلفن / ‏بخدای نیای دیگه نه من نه تو، ناراحتی نداره که، خب تو نخونده بودی
مشهد، عروسی، بغض، رقص /‏ کسی به جز تو یار من نیست ، گذشتن از تو کار من نیست ، به جز خیال تو هنوزم ، ببین کسی کنار من نیست
تهران، خونه /‏ امشب ماکارونی داری؟ میام پس :)‏ ، بابا ماکارونی رو نصف کن درسته نریز
تهران، خونه، سنگ نمک و آب مرغ، بالشت نازک، مهمانان فراوان، همه خوابیده، /‏ یکی پاشه بره نون بخره، باز که ناظم بازی در آوردی!‏
شب، پارک آب و آتش، ماشین، گوگوش، بدمینتون /‏ بابا انقدر دعوا نکنید ای داد از دست شماها
تهران، خونه، همسایه و روابط فامیلی عجیب /‏ انقدر رو اون توپه نپریدن نکنید اخرش می‌ترکه ها!‏
تهران، خونه، من داغون ، کاغذ به دیوار /‏ ببین این نمودارتباید پیکش بیاد پایین و نرم شه!‏
تهران، خونه دوست، خداحافظی /‏ گریه گریه گریه، سکــــــــــــــــــــوت
فرودگاه امام، بغل، محکم، اشک /‏ خداحافظ...‏
اسکایپ، ایران-آلمان /‏ چه لباست خوشگله، چه چاق شدی؟، همه چیز خوبه؟
فرودگاه امام، بغل محکم، لبخند / ‏بچه ها کار خاص دارید فردا هیچکدومتون؟ بریم خونشون کرج؟ وسط اتاق و پهنی ما
دد، بابا رضا و شاهد
این داستان سالهای سال ادامه دارد...‏
کلی اتفاق و خاطره خوب یا بد که ننوشتم،مهم دوستی مداوم ماست، این (بعضی) آدمها هستند که می‌مانند...‏‏
تولـــــــــــــــــــــــدت مبــــــــــــــــــــــــــارک گل



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر