سه‌شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۹۴

خوابهاي شيرين، خوابهاي دور

خواب "ن" را ديدم، به سمت مترو ميرفتم و او از مترو بيرون آمده بود، مسير پياده روي مترو شبيه متروي حقاني بود كه از كنار پارك طالقاني و آب و آتش مي‎گذشت اما متروي جايي در خيابان معلم بود، در خواب تحليلم رفتنش به سمت خانه‎شان بود، انگار دلم مي‎خواست خانه‎شان آنجا باشد،‌ نزديك محل كارم كه هر روز وقت رفتنم به مترو و بيرون آمدنش بشود ديدش، خانه‎شان اما خيلي دورتر بود و خودش دورتر از اين‎ها كه سالي يكبار بشود ديدش. اين خوابهاي شيرين دور.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر