یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۴

نوشتن

در جمع بحث "نوشتن درماني" درگرفت، يادم آمد چه طولاني شده كه ننوشته‎ام و اجازه درمان دردها و ناملايمات را از خود دريغ كرده‎ام، در اين سالها عميقا به تاثير مثبت نوشتن بر حالات روحي و رواني خود پي برده‎ام. يادم آمد چه روزهاي سخت و سنگيني به كمك نوشتن سريعتر گذشت و چه ذهنم با نوشتن فرم منظمي پيدا كرد.
شايد بابت عدم تداوم حال بد و كوتاه بودن زمان ناراحتي در اين روزها سراغش را نگرفتم، نوشتن تا امروز شبيه رفيقي بوده كه هميشه گوشه خانه‎اش نشسته و در روزهاي ناآرام سراغش را گرفتم و در روزهاي خوشي فراموشش كردم تا باز ناخوشي فرا رسيده. شايد بايد تغيير روند جدي در اين رابطه شكل گيرد، هرچند نوشته هاي حال خوش هم كم نبوده اما آن رابطه خاص در اين حالت شكل نگرفته است.
قبلتر اينجا هم در اين باره نوشته بودم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر