شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۴

یکسال آنطرف تر

یک. یک سال قبل در سایتی برای امروزم نامه ای نوشته بودم، امروز رسید، فکر کردم شاید اسپم باشد، بازش کردم و خواندمش، برایم عجیب و لذتبخش بود، امیدهایی که برآورده شده بود و یا به سنگ خورده بود. سوالاتی که آن روزها پاسخش را نمیدانستم. روند تغییرات زندگی که در نقاطی با شیب زیاد یک سال را طی کرده بود و نقاطی که دست نخورده مانده و افقی طی شده بود. خواندن نامه ای که روند گذر یکسال را در خود دارد تجربه نابی بود. تجربه ای که دلم بخواهد باز تکرارش کنم. نامه ای سرشار از پرسش که حالا تمامش روشن شده است و حالا سوالات دیگری در ذهنم نقش بسته برای یکسال بعدتر، دوباره می نویسمشان تا امروزم را و پاسخ پرسشهایم را بسنجم.
دو. نوشته بودم " آیا هنوز پشت آن صندلی طبقه دوم و کنار اتاق رییس نشسته ای و یک وقتهایی به کوههای دوردست مینگری؟ یا عوضش کردی؟" . حتی نوشته بودم "یکسال قبل وقت نوشتنش مارش ترک را تمرین میکردی، کاش همچنان ساز بزنی..."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر