جمعه، دی ۲۰، ۱۳۹۲

عصر جمعه

" مي دوني از اين بدبختي چطور خلاص بشيم مامان؟ يه شب يه شام درست و حسابي بپزي بخوريم

بعد سر فرصت همه درزهاي در و پنجره ها رو ببنديم، يكيمون شير گاز رو باز كنه، بريم بخوابيم، صبح

نشده همه دردسرهامون پريده"

احسان (صبر ابر) - اینجا بدون من - بهرام توکلی

۲ نظر:

  1. "همه ی دردسرهامون پریده"
    کاش اونا هم موافق بودند، خیلی چیزا حل میشد ...

    پاسخحذف
  2. هر موقع تصمیم جدی گرفتی بگو بیام با هم درزها رو ببندیم

    پاسخحذف