شنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۲

این درفت‏های...

"دِرَفت" متن نوشته شده ای که با خوانده شدن توسط مخاطب یک "ارسال" فاصله دارد. این عدم ارسال می‏تواند ناشی از تصمیمی با تامل پس از تصمیمی عجولانه، محافظه کاری، عدم اقناع حسی و زبانی نگارنده در بیان و الخ باشد...
درفت هایم سر به فلک کشیده است، گوشه و کناری نیست که درفتی بیرون نزند، لابلای دنیای وب، تلفن همراه، سررسید کارهای روزانه، همه جا هستند و سرک می‏کشند. و من با تعجب یا لذت به لحظات نوشته شدن و دلیل نفرستاده شدن شان فکر می‏کنم. بعضی از آنها عنوان هم دارند و در بعضی قسمت گیرنده هم با نام شخصی پرشده است، اما هرگز به دستش نرسیده. شاید این که، بس این نوشته ها را دوست داشتم که برای خودم نگهشان دارم (که فکر نمیکنم این ایده هنگام نوشتن ذره ای به حقیقت نزدیک بوده باشد)، شاید می‏توانست یک "ارسال" کوچک چیزهای بزرگی را تغییر دهد، در من، در اطرافیانم، در کارهای روزانه و مسیر زندگی. شاید هم زیادی بزرگشان کرده ام، همه چیز میتوانست همین باشد که الان هست، همین روال، همین مسیر، همین همه چیز. بدون شک در هر صورت دوستشان دارم، هر بار می‏خوانمشان لبخند می‏زنم و اگر قرار بر اتفاقی خوشایند برایم بود که این "عدم ارسال" مانع پروبال گرفتنش شد هم با تصورش حس‏های خوبی در من جاری میشود. حسی به خوبی لحظات نوشتنش...
..................................................
پس نوشت: این تصویر در بلاگ A Man Called Old Fashion  رویت و از آن برداشته شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر