" مي دوني از اين بدبختي چطور خلاص بشيم مامان؟ يه شب يه شام درست و حسابي بپزي بخوريم
بعد سر فرصت همه درزهاي در و پنجره ها رو ببنديم، يكيمون شير گاز رو باز كنه، بريم بخوابيم، صبح
نشده همه دردسرهامون پريده"
احسان (صبر ابر) - اینجا بدون من - بهرام توکلی
"همه ی دردسرهامون پریده"
پاسخحذفکاش اونا هم موافق بودند، خیلی چیزا حل میشد ...
هر موقع تصمیم جدی گرفتی بگو بیام با هم درزها رو ببندیم
پاسخحذف