دچار یک وسواس عجیب و غریب شدم، وسواس تصمیم گیری شاید، هنوز انقدر زیاد و ترسناک نشده ولی، وسواس نقد کردن خودم، که وسط کار، هی بشینم بین کتابایی که دارم گرد گیری میکنم و دوباره میچینم و چند لحظه یه کتاب دستم باشه و هی فکر کنم این چیزی که من هستم و فلان خصوصیتم از کجا شروع شده و چرا هست، همه خصوصیت هایی که وجود داره، چه بد، چه خوب. که چیزهای خوبی که هست رو نقد کنم که نکنه دلیل بودنشون ناخوشایندی چیزی در من باشه. چسبیدم به وسیله ها، هدف و داشته ها رو میذارم کنار و به مسیر رسیدن بهشون فکر میکنم، شک میکنم به تصمیمات درست زندگی که نتیجه خوب داشته. و تکرار این شک کردن ها و خود نقد کردن ها باعث میشه از داشته هام پر و خالی بشم، پر و خالی شدن زیاد باعث ترک میشه، نباید ترک بخورم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر