مثل همیشه کوه سرشار از آرامش بود، هرچند برای ما سخت و طاقت فرسا بود اما نتونست ذره ای از لذتش کم کنه.
هوای خوب و آدمهای عزیز، زیبایی وصف نشدنی کوه ، آرامش همیشگیش و لذت رسیدن به مقصد که نقطه ای در دوردست و بالای کوه بود، خستگی و سختی مسیر رو کنار میزد.
هوای خوب و آدمهای عزیز، زیبایی وصف نشدنی کوه ، آرامش همیشگیش و لذت رسیدن به مقصد که نقطه ای در دوردست و بالای کوه بود، خستگی و سختی مسیر رو کنار میزد.
حتی از پایین، دیدن نقطهای که قرار بود بهش برسیم شوقی وصف نشدنی به همراه داشت. مسیر سخت و صخرهای، خستگی، نگاه به مسیری که انگار کم نمیشد، خیس شدنها وحتی افتادنها همه و همه لحظه اول رسیدن به "شیرپلا" از بین رفت و لذتی خالص و ناب برای ما موند.
لذت رسیدن به مقصدی به ارتفاع تقریبی سه هزار متر و عبور از سختیهاش، لذت کوهنوردی واقعی، لذت همراهی، کمک و تقسیم لذت با آدمها، لذت دیدن منظره چشم نواز کوهستان و قله، لذت دیدن شهر با چراغهای روشن و شناسایی خیابونهای اصلی و بلند شهر که به کوتاهی چند سانت شده بودند، لذت نوشیدنی گرم تو هوای سرد، لذت خوردن غذاهای خونگی که کل مسیر توی کوله ها سنگینی میکردند و لذت شب موندن در "شیرپلا".
لذت رسیدن به مقصدی به ارتفاع تقریبی سه هزار متر و عبور از سختیهاش، لذت کوهنوردی واقعی، لذت همراهی، کمک و تقسیم لذت با آدمها، لذت دیدن منظره چشم نواز کوهستان و قله، لذت دیدن شهر با چراغهای روشن و شناسایی خیابونهای اصلی و بلند شهر که به کوتاهی چند سانت شده بودند، لذت نوشیدنی گرم تو هوای سرد، لذت خوردن غذاهای خونگی که کل مسیر توی کوله ها سنگینی میکردند و لذت شب موندن در "شیرپلا".
صبح که برای حرکت بیدار شدیم برف میبارید و همه جا سفید شده بود، صدای پرندههای سحری بیشتر و بیشتر به گوش میرسید و برای اولین بار در سال جدید برف روی سرمون بارید، توش فرو رفتیم و سر خوردیم... بعد چند ساعت به پایین رسیدیم ، همزمان با رسیدن ما بارون شروع شد و زیرش قدم زدیم، شدید و شدیدتر شد و تگرگ شروع شد، واقعا لذتبخش بود.
من این کوهنوردی رو فراموش نمیکنم، امسال شد جزو بهترین نوروزهای زندگیم...
من این کوهنوردی رو فراموش نمیکنم، امسال شد جزو بهترین نوروزهای زندگیم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر