لبخندی که به هم بدهکاریم
لبخند بزنیم به زندگی...
یکشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۳
بدون عنوان
لابلاي يك كتاب يا فيلم كه يادم نمي آيد چه بود، مرد از يك جاي داستان ديده بود بودنش ميشود آزار كساني كه دوستشان دارد، ميشود دردسر ناخواسته، ميشود رنج، آن وقت براي آسيب نديدنشان همه چيز را ترك ميكند، قطعي و بدون بازگشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر